با نظرات ارزشمندتان به پالایش نوشته ها و مسیر پیش رویم کمک کنید.

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

خدا کمکتان باشد

-          به یاد می آورم روز هایی را که از یکی از بزرگترن دانشکده های هوافضای اروپا  پذیرش دکتری گرفته بودم؛ موضوع تحقیق: "طراحی هواپیما با توجه به معیار های قابلیت اطمینان و قابلیت نگهداری و تعمیرات"؛ در به در از این دانشگاه و آن دانشگاه تا سازمان های مختلف دنبال بورسیه بودم، مخصوصاً اینکه یک آپارتمان صد و خورده ای میلیونی هم در رهن وزارت علوم داشتم و هیچ دلیلی وجود نداشت که مثلاً بخواهم برنگردم. احتمالاً بدلیل موضوع هوافضایی پروپوزالم و اینکه مقارن شده بود با پر رنگ شدن مخالفت غربی ها با فعالیت های هوافضایی کشورمان، با وجود تایید دانشکدۀ هوافضا، ارگان های مربوطۀ هلندی هم از اعطای کمک هزینۀ تحصیلی و تحقیقاتی خود داری نمودند. من ماندم و بیش از یک سال تلاش نا موفق: انصراف
-          به یاد می آورم وقتی هیچ جایی را نیافتم که موضوع " طراحی هواپیما با توجه به معیار های قابلیت اطمینان و قابلیت نگهداری و تعمیرات" برایش جالب باشد؛ دست از پا دراز تر گفتم: "خیلی خوب، خودمان جایی را ایجاد می کنیم که این عوامل کلیدی در طراحی و بهره برداری از هواپیما برایش مهم باشد". اعتراف می کنم: "آنجا بود که نطفۀ روح آسمان آبی و هواپیما هایش بسته شد".
-          به یاد می آورم که از روز اول تا امروز مهمترین شعار شرکتمان در وب سایتمان عبارت بود از :
Reliability, Availability, Maintainability & Safety (RAMS)
بگذریم از این که آن شرکت و آن تیم و آن وب سایت مدتی است خاک می خورند.
-          به یاد می آورم روزی را که دوست و سرور عزیز نادر مبین نتیجه چندین سال زحماتش (به هر حال خوب یا بد، کامل یا دارای اشکال) را در نمایشگاهی ارائه کرده بود، و آقای استاندار فرمودند: "تصمیم داریم خارجی اش را بخریم، هم خوب تر است و هم ارزان تر".
-          به یاد می آورم بارها از دوستانی که در شرکت های هواپیمایی مختلف کار می کنند شنیده ام که با وجود عمر بالای هواپیما هایشان، وضعیت قطعات، نگهداری و تعمیرات و عملیات هواپیما ها، فقط و فقط دو عامل از بروز سوانح جلوگیری می کند: لطف پروردگار و توانایی و قابلیت اطمینان ذاتی بالای هواپیما های مسافربری؛ ولی با هر تئوری ای که به این موضوع نگاه کنید در نهایت روزی این توانایی و قابلیت اطمینان به حدی خواهد رسید که ....
-          به یاد می آورم روزی را که به آقای معاون استاندارد پرواز گفتم هوانوردی عمومی زیر بنای هوانوردی کشور است. گفتم این وضعیتی که برای هوانوردی فوق سبک (تنها بخشی از هوانوردی که واقعاً به تمام معنا در حال عمومی شدن در دنیا است) به وجود آورده اید در هیچ کجای دنیا مشابه ندارد. ایشان گفتند که "چه کسی مسئولیت را قبول می کند، شما جواب قوۀ قضائیه را می دهید؟" با خودم گفتم حتی کاسۀ داغ تر از آش هم نیستی ، تنها مسئله تنبلی و فرار از مسئولیت و شاید برخی چیز های دیگری است که بنده نمی دانم؛ آیا در بسیاری نقاط دیگر از دنیا نیز همین پاسخ ها را برای هوانوردی عمومی به کار می برند؟
-          به یاد می آورم به رئیس کمیته فوق سبک گفتم که هوانوردی از هواپیمای experimental شروع می شود. حتی بوئینگ هم وقتی یک هواپیمایی را تازه می سازد تا مدتها این هواپیما با عنوان و مجوز  experimental پرواز می کند. گفتند:"چی ؟ experimental؟". گفتند:" انگارهمین الان مقدس ترین کتاب هواپیمایی کشوری را پاره کرده ای"!
-          به یاد می آورم روزی را که آقای معاون استاندار از کارگاه و هواپیمایمان بازدید کردند؛ کلی از دغدغه ها و موانع سر راهمان گفتیم؛ سری تکان دادند، به زبان آذری گفتند: "خدا کمکتان باشد" و همین.
-          به یاد می آورم روزی را که به این نتیجه رسیدم که هیچ کسی در این مسیر از شرکت ما حمایت نخواهد کرد؛ و تصمیم گرفتم (شاید هم ناچار) خودم تبدیل شوم به حامی ...........
---
معتقدم که هر صنعتی به وجود زیر ساخت های مربوطه اش بسیار وابسته است. شکی نیست که این موضوع دربارۀ صنایع هوایی اهمیتی دو چندان خواهد داشت. در مورد خود بنده که هر بار سعی کردم ام گامی بردارم  و یا فعالیتی هر چند کوچک در راستای بهبود و ارتقای زیر بنایی صنعت هوانوردی انجام بدهم، نا کام مانده ام.
اگر مشت نمونۀ خروار باشد، وای که خدا کمکمان کند.

هیچ نظری موجود نیست: